برخی از بازاریابان برای بهینهسازی فرآیند بازاریابی خود از مفهوم قیف بازاریابی (marketing funnel) استفاده میکنند و با کمک گرفتن از شاخصهای این حوزه، به بهبود فعالیتهای خود و افزایش فروش میپردازند. عده دیگری از بازاریابان از مفهوم مشابهی به نام سفر مشتری (customer journey) و اصطلاحات رایج در آن برای تبیین وضعیت مشتریان و بهینهسازی فرآیندهای بازاریابی استفاده میکنند.
شاید مهمترین تفاوت این دو نگاه، محل تمرکز آنها است. در مفهوم قیف بازاریابی تمرکز روی فعالیتهای سازمان و بازاریابان است و در مفهوم سفر مشتری، نگاه بیشتر بر فعالیتهای مشتریان متمرکز است.
شاید مهمترین تفاوت این دو نگاه، محل تمرکز آنها است. در مفهوم قیف بازاریابی تمرکز روی فعالیتهای سازمان و بازاریابان است و در مفهوم سفر مشتری، نگاه بیشتر بر فعالیتهای مشتریان متمرکز است. با توجه به این که در نهایت، این بازاریابان هستند که باید هدایت مشتریان به سمت خرید را انجام دهند، در اصل تفاوتی بین مفاهیم این دو مدل نیست و تفاوتها تنها در اصطلاحات و برخی شاخصهای ظاهری است.
قیف بازاریابی (Marketing Funnel) چیست؟
قیف دهانه بزرگی دارد و هر چه به انتهای آن نزدیکتر میشویم دهانه قیف کوچکتر میشود. قیف بازاریابی یا مارکتینگ فانِل نیز در واقع چنین معنایی دارد. یعنی ابتدا افراد زیادی تحت عنوان سرنخ، مخاطب یا مشتریان بالقوه وارد قیف بازاریابی ما میشوند و بعد از پشت سر گذاشتن مسیری مشخص، تبدیل به مشتری بالفعل و واقعی خواهند شد.
ایده استفاده از کلمه قیف به این دلیل است که تعداد مشتریان بالقوه شما پس از اولین تعامل با کسبوکارتان به مرور کاهش مییابد. در بالای قیف، افراد بسیاری هستند که از طریق کانالهای مختلف از برند شما آگاه میشوند. وسط قیف کوچکتر است؛ زیرا افراد کمتری در نظر دارند محصولات یا خدمات شما را خریداری کنند. پایین قیف کوچکتر نیز میشود، زیرا بعضی از افراد که تصمیم به خرید از شما گرفتهاند نیز از تصمیم خود منصرف میشوند. قیف بازاریابی به معنای مراحل مختلف برای تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان واقعی در طول سفر مشتری (Customer journey) است.
وظیفه شما به عنوان بازاریاب تلاش برای تبدیل این قیف به استوانه، بزرگتر کردن دهانه قیف و همچنین ایجاد انگیزه و تشویق مشتریان احتمالی به ادامه مسیر است.
هر کسبوکاری یک قیف بازاریابی منحصربهفرد دارد، ولی همه آنها باید مراحل زیر را برای قیف بازاریابی در نظر بگیرند.البته ممکن است در وب سایت ها دیگر تعداد مراحل بیشتر و با اسم ها متفاوتی را ببنید ولی کلیت موضوع عنوانی است که در زیر به توضیح کامل آن می پردازیم.
مراحل قیف بازاریابی
بالای قیف: آگاهی (Awareness)
خریداران در تلاش برای یافتن راه حلی برای مشکلات یا پاسخی برای سؤالات و نیازهای خود هستند.دقت داشته باشید که هدف این مرحله، فروش، ارائه جزئیات محصولات و خدمات و تشویق افراد به خرید نیست، بلکه تنها باید به آموزش مفید و جذاب بپردازید.
حدود هشتاد درصد از خریداران پیش از خرید، به تحقیق و جمعآوری اطلاعات میپردازند. ارزش افرادی که به عنوان lead در بالای قیف هستند پایین است؛ زیرا هیچ ضمانتی وجود ندارد که از شما خرید کنند
مؤثرترین راههای جلب توجه افراد در این مرحله، ارائه بهترین محتوای آموزشی و بهینهسازی مداوم محتوای خود در وبلاگ، شبکههای اجتماعی و کانالهای دیگر است.
در این مرحله دو بحث خیلی مهم وجود دارد، برخی معتقدند هر چه بیشتر بتوانیم مخاطبان را وارد قیف بازاریابی خود کنیم (یعنی ترافیک بیشتری بگیریم) احتمالا مشتریان بیشتری خواهیم داشت. اما برخی دیگر میگویند این گونه نیست و کیفیت سرنخ بهدست آمده اهمیت دارد و باید سراغ مخاطبان هدفی برویم که اطمینان داریم بیشتر آنها به مشتری تبدیل میشوند.
وسط قیف: ارزیابی (Evaluation)
وسط قیف جایی است که شما باید در تلاش برای نشان دادن تواناییهای خود به عنوان بهترین راهحل باشید. مرحله ارزیابی بحرانیترین ناحیه قیف بازاریابی است؛ زیرا مشتریان احتمالی در این مرحله شروع به حذف گزینههای نامناسب میکنند.
وسط قیف یک نقطه برای گسترش تعاملات، پرورش Lead، ایجاد ارتباط و ایجاد اعتماد بین مخاطبان و برند شما محسوب میشود.
افرادی که تا وسط قیف با شما همراه شدهاند، به دنبال محتوایی هستند که نشاندهنده تخصص بالای شما در زمینه موردنظر باشد؛ بنابراین، مؤثرترین نوع محتوا در مرحله ارزیابی شامل راهنماییهای کارشناسان، وبینارها (سمینارها در وبسایت)، تعاملات آنلاین و صفحات قیاس ویژگیهای شرکت شما با شرکت رقبا میشود.
پایین قیف: خرید (Purchase)
این مرحله جایی است که افراد تصمیم نهایی خرید خود را میگیرند. آنها تصمیم به خرید گرفتهاند، اما هیچ ضمانتی وجود ندارد که بهطور قطع از شما خرید کنند. در بیشتر موارد، leadها در پایین قیف تنها به یک اشاره و CTA (Call To Action) قانعکننده برای گرفتن تصمیم نهایی نیاز دارند. مؤثرترین نوع محتوا برای این مرحله، مطالعات موردی، نسخه آزمایشی و توضیحات محصولات است.
مهمترین شاخصهای تجزیه و تجلیل در قیف فروش
نرخ همگرایی قیف فروش یا Sale funnel conversion
بدست آوردن نرخ همگرایی کلی قیف فروش کار سادهای است. به عنوان مثال، در صورتی که 4000 نفر به قیف شما وارد شوند و در انتهای قیف 280 نفر خرید کنند، نرخ همگرایی کلی قیف 7% خواهد شد. بدست آوردن نرخ همگرایی در روند قیف و در هر مرحله نسبتاً سختتر است که به آن in process conversion rate میگویند. دنبال کردن و اندازهگیری این شاخص برای پی بردن به نقاط ضعف قیف فروش و برطرف کردن آنها بسیار تاثیرگذار است. به عنوان مثال، اگر تعداد ورودی قیف شما 4000 نفر باشد و این تعداد در مرحله ارزایابی به 100 نفر برسد نشاندهنده وجود مشکلاتی در این قسمت است که باعث ریزش تعداد زیادی مخاطب شده است. با آگاهی بر این موضوع میتوان در جهت رفع مشکلات قدم برداشت.
مفهوم Entry sources
دنبال کردن منابعی که افراد از طریق آن وارد قیف شما میشوند میتواند داده مفیدی باشد؛ زیرا باعث کمک به گسترش بازاریابی و بزرگ کردن دهانه قیف میشود. به عنوان مثال، اگر تعداد افرادی که از یک پست در شبکههای اجتماعی وارد قیف شما میشوند زیاد باشد، با تقویت بازاریابی در شبکههای اجتماعی میتوانید به ارتقای کسبوکار خود کمک کنید.
Time in stage در قیف بازاریابی چگونه است؟
در حالت ایدهآل، محتوای شما به حدی قانعکننده است که افراد در یک روز هر سه مرحله را طی میکنند. در دنیای واقعی چنین چیزی به ندرت اتفاق میافتد. این شاخص بیانگر مدتی است که مشتری در هر مرحله متوقفشده و به مرحله بعد هدایت نشده است. با توجه به این شاخص میتوانید متوجه وضعیت مشتریان شوید و در صورتیکه افراد در یکی از مراحل قیف شما باقی بمانند، میتوانید با اضافه کردن و بهبود محتوای آن مرحله به هدایت افراد به سمت مرحله بعد کمک کنید.
ابزارهای زیادی برای ایجاد قیف فروش، اندازهگیری این معیارها و بهینهسازی مارکتینگ وجود دارد. یکی از سادهترین این ابزارها، Google Analytics است. به دلیل رایگان و آسان بودن استفاده، میتوانید در ابتدای کار خود از آن استفاده کنید، اما با پیشرفت و توسعه کسبوکار خود، قطعاً به ابزار پیشرفتهتری برای این کار نیاز خواهید داشت. از دیگر ابزارهایی که امکان Funnel Tracking را فراهم میکنند میتوان به Kissmatric و Mixpanel اشاره کرد. راهاندازی قیف بازاریابی کار سادهای نیست و به زمان نیاز دارد، اما یکی از بهترین فرصتها برای ارتقای کسبوکار به شمار میرود و ارزش زمان صرف شده برای آن را دارد.
ممنون که تا پایان این مقاله با ما همرا بودید امیدواریم که استفاده صحیح از این تکنیک بازاریابی بتواند تعداد مشتریان شما را افزایش دهد . لطفا نظرات و پیشنهادات خود را با آپکاد در کادر پایین در میان بگذارید.